دروغ گویی در بشر قدمت طولانی دارد شاید از شروع آفرینش جهان این خصلت با آدمی بوده و همچنان هست اینکه دروغ گویی صفتی شده در بین آدمیانی که بنا به اقتضای زمان اون رو خوب یا بد بدونن برای همیشه جای سوال بوده اینکه یه جایی اسمش میشه زرنگی ، یه جا دیگه اسمش میشه تدبیر ، یه جا دیگه اسمش میشه مصلحت ولی دروغ دروغه هر کاریش کنی و از هر منظری بهش نگاه کنی زشت و مزبوره ولی چه کنیم که این صفت همواره بوده و هست. مشکل از اونجایی شروع میشه که ما به خودمون اجازه میدیم که در مورد همدیگه قضاوت کنیم بدون اینک چیزی از وجود درونی اش بدونیم
به قول مولانا
هر کسی از ظن خود شد یار من . از درون من نجست اسرار من
یه مدت قبل از طریق یکی از دوستان جان با کتابی آشنا شدم به نام همه دروغ می گویند نویسنده این کتاب برنده کتاب سال مجله economist شده و کلاً مطالبش برام جالب بود . همیشه برام سوال بود که یه موتور جستجو گری مثل گوگل چطوری به درآمد میرسه در صورتی که این همه امکانات در اختیار کل دنیا مجانی داره قرار میده ، چطوری میشه که اونها علاوه بر بیلان مثبت مالی همواره در حال گسترش کسب و کارشون هستن ، اصلاً چرا از همه چیز خبر دارن ، چطور میشه اینطور میشه . جایی از کتاب خوندم که می گفت فرض کنید که شما نیمه شب از خواب بخاطر دل درد بیدار میشید و یکی از نزدیکترین نفرات زندگیتون از شما دلیل این بیدار شدن رو می پرسه شما امکان داره که به هر دلیلی بهش واقعیت رو نگید و دروغ بگید در این صورت پس شما حقیقت رو به نزدیکترین نفر زندگیتون نگفتید شدت درد کلافه تون میکنه میخواهید دلیلش رو پیدا کنید اون موقع شب دسترسی به منبعی ندارید و اگه هم داشته باشید حالش رو ندارید پس سوالتون رو از گوگل می پرسید و اون هم صادقانه جوابتون رو میده تا اینجا همه چیز عادیه ولی به این اصل توجه نکردیم ما همواره می توانیم به همه دروغ بگیم ولی به گوگل هرگز. پس ما ناخواسته یه دیتای ارزشمند و در عین حال بی ارزش رو در اختیار این شرکت روزانه داریم قرار میدیم . برخلاف مملکت ما که همه چیز بی حساب کتاب ه ، تو خیلی جاها اینجوری نیست . گوگل کارمندانی داره که وظیفه تحلیل داده هایی را بر عهده دارنده که روزانه هزاران کاربر آنلاین در سرتاسر جهان در اختیار گوگل قرار می دهند که به اونها کارشناسان ابر اطلاعات میگن ، اینطوری هست که اونها همیشه از خصوصی ترین تا آشکار ترین مطالب هر جامعه رو خبر دارن . این هم می تونه تهدید باشه و هم می تونه فرصت باشه . این اطلاعات از این سو قابلیت اتکا بیشتری نسبت به نظرسنجی های سنتی دارد چون خارج از کلیشه و بزرگ نمایی های رایج اتفاق می افتد در مقابل کیبورد رایانه این شما هستید که بدون پالایش هر آن چیزی که از ذهنتان می گذرد را جستجو می کنید فلذا بعید است به خودتان هم دروغ بگویید . این قسمت کتاب که چند مثال درخصوص این رفتارها می زند خواندنی است از تاثیر رنگ پوست در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده تا سودبری های مطلوبیت اجتماعی در جوامع مورد بحث کتاب. روی دیگر سکه نیز همواره نگرانی کارشناسان علم داده بوده جایی که امکان سوء استفاده از این داده ها برای نهادها و موسسات نیز وجود دارد به طوریکه سوء استفاده از حریم خصوصی مردم همواره نقطه نزول این سازمان دهی جهانی است.
در راستای دروغ گویی و اغراق در بزرگ نمایی چیزی که در کتاب برایم بسیار جالب بود مقالهای بسیار مهم در سال ۱۹۵۰ بود که شواهد قدرتمندی از نحوهی قربانی شدن نظرسنجیها در دام این سوگیری ارائه میدهد . شاید به این خاطر است که صدا و سیما همواره در نظرسنجی های خود پربیننده ترین عنصر شنیداری و دیداری جامعه ما بوده البته فقط شاید . محققان دادههایی را از مراجع رسمی دربارهی ساکنین دنور جمعآوری کردند: چند درصد از آنان در رایگیری شرکت کردهاند. به خیریه کمک کردهاند و کارت کتابخانه دارند. سپس محققان از ساکنین نظرسنجی کردند که ببینند آیا نتایج همخوانی دارد. نتایج شوکه کننده بود. آنچه ساکنین به نظرسنجیها اعلام کرده بودند خیلی متفاوتتر از چیزی بود که محققان جمعآوری کرده بودند. باوجوداینکه کسی نام خود را بیان نکرده بود. تعداد زیادی از مردم درباره شرکت در انتخابات» موضع رأی دهی و کمکهای خیریه خود اغراق کرده بودند . یعنی به عبارتی دروغ گفته بودند . همین
درباره این سایت